ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
البته که نمرده بودم! فقط یک مقدار کارهای مهم تر (بخوانید علافی) باعث شده بود از تارنمای جهانی و به کلی کامپیوتر دور بیفتم. فقط یک ممیز دویست و پنجاه و شش هزارم میلی متر گرت و خاک نشسته بود روی مانیتور! باقی اش را دیگر خودتان حساب کنید چه وضعی بود.
مرض خاصی هم نیست. همین طور اتفاقی شده که این مدت اکثرا پنج شنبه ها نوشته ام. ترزدیالیست* شده ام!
[* ترزدیالیست: گروهی که پنج شنبه ها به طور اتفاقی پست می زنند!]
خیلی ناجور شده اوضاع این پروژه. راستش آن موقع که (به همراه شتری) هجدهانه جستیم، فکرش را هم نمی کردیم در چنین مخمصه ای گیر کنیم. یک تعهدنامه عریض و طویل با قید زمان و مکان امضا کردیم به قیمت وجدان! سبابه هم در جوهر فروبردیم که بعدا نگویند کپی برابر اصل نیست! حالا هیچ. نسل بشریت در خطر افتاده. به قول آن استاد ِ فهیم ِ بسیار خنده دار، پس فردا قیامت که بشود فایل اعمالمان را می آورند که همین جوری هـِی کش آمده! چرا؟ چون اگر دست از پا خطا کنیم، درس عبرتی می شود برای سایرین و این چنین می شود که چنان می شود.
راستش وجدانم خیلی درد میکند اما یک اصل کلی هست که می گوید: کی به کیه؟ برو خوش باش!
(همین جا از دوستان عزیز و شریف تقاضا می کنم در راه رضای خدا، وجدان مرا سیخ بزنند بلکه سر راه بیایم.)
همین.
راستی
تازه دارم می فهمم سیب زمینی یعنی چی!
راستش منم می خوام یه مکتب تیوزدیالیستیکتیسم تشکیل بدم [خوش تیپ خفن endش]
من که هنوز نفهمیدم سیب زمینی یعنی چه ! ولی بی وجدانی را اساسی فهمیدم در حد تیم ملی [نیشخند]
ای کارد بخوره به اون وجدانت خوب برو پروژه انجام بده (به در گفتم دستگیره بشنوه)
تو رو خدا یکی به داد من برسه [افسرده مطلق] این آلوچه غورباقه به جهنم با اون وجدانش ، یکی منو بگیره [چشمان ور قلمبیده از حدقه زده بیرون] یکی دشنه بزنه به وجدان من ، یکی بمب هسته ای بزنه تو اخلاقیات من ، یکی خنجر خنجر کنه انصاف منو [غش ضعف مرگ]
ولی خدایی بیا و حال هیجدهی رو که گرفتیم جفت پا ببریم [نیشخند شیطانی]
"همانا با حال ترین نمرات ، مفت ترین آنهاست"
برگرفته از کتاب اخلاق شتری ، باب هشتم ، فصل نهم ، صفحه ششم ، خط دهم.
هاواریو مهندس.!!!!!!!!
به نظر من بهترین راه قطع انگشت سبابه مبارک است تا حق هر گونه اعتراض بر آن دکتر بینوا بسته شود.!!!
برای یک ترزدیالیست پروژه نما !
-----------------------
برای تو مینویسم ای پنجشنبه!
برای تو که در تو خاک بر انگشتانم از کویر مانیتور میپاشد!
برای تو که روز گرتگیری کامپیوترم هستی!
برای تو که آن قدر کش آمدی تا بتوانم لحظاتی از تو را در این آلوچه گاه مهندسی سیواز اینکامپیلیت پروجکت کنم.
برای تو که لختی از تو فکرتم را از پروجکتم میبرد!
برای تو که همیشه به فاصله ۶ روز در کنارم هستی!
برای تو که کیبردم برای رسیدنت لحظه شماری میکند.
برای تو که تلاقیگاهم میشوی از پشت میلههای مانیتور با شتر و انواع انسان و کلبه و فصل و اعداد و غیره !
برای تو مینویسم ای پنجشنبه!
برای تو مینویسم، وجدانم درد میکند، میگذارمش پیش تو مواظبش باش عدهای ممکن است بیایند، در راه رضای خدا سیخاش بزنند!
برای تو مینویسم پنجشنبه، اگر سر ره آمدم و دیگر ندیدمت، مواظب وجدانم باش.
برای تو مینویسم، مواظب باش سیبزمینی لذیذ است با وجدانم عوضش نکنی، پنجشنبه.
برای تو مینویسم،پنجشنبه.
توصیه اخلاقی:
به جای < ویرگولها > در متن فوق به هیچ عنوان توجه نکنید!
خنده ملایم ویرگول مند
آلوچه!
من از وبلاگ شتری باید بدونم اینجایی؟
خوب اشکالی نداره ):
فقط دلم گرفت
خوب دل میگیره دیگه!!!!!!!!!!!!!!!!
:-&
ببخشید دعوت نشده اومدیم!
برم ببینم "یک ممیز دویست و پنجاه و شش هزارم میلی متر" مساوی چند میلیمتره!
به وجدانت توجه نکن...
خودش روش کم میشه!!!!
;-)
یعنی بازم بیام اینجا دعوام نمی کنی؟
یه جوری هم نگام نمی کنی؟
:d
تا خدا بنده نواز است به خلقم چه نیاز...میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم