دل گیجه

مروری بر جهالت های یک مهندس تازه به دوران رسیده

دل گیجه

مروری بر جهالت های یک مهندس تازه به دوران رسیده

طوفان



میبینی؟

مردم به همین یک ذره گرد و خاکی که به پا شده می گویند: طوفان!

همین مختصر شوری که به پا کرده شده نقل محافل.

هرجا میروی صحبت از باد توفنده ای است که چند روز پیش شهر را زیر و رو کرده.

آمار تخریب و آوار می دهند.


حق دارند بیچاره ها...

طوفان ندیده اند.

اگر فقط یک لحظه دچار چشمهایت می شدند...




نظرات 5 + ارسال نظر
پرنیان جمعه 16 خرداد 1393 ساعت 20:55

سلام
شب تون بخیر
با اجازتون همه ی وبلاگتون را زیرو رو کردم! متن های زیبایی نوشته بودید.
البته بگم که من دارای وب یا وبلاگ نبودم تا براتون ادرس بنویسم و شما مهمان مان شوید نه اینکه از مهمان بدمان بیاید نه! مهمان حبیب خداست ولی چیکار میشه کرد وقتی خانه ای نداشته باشیم ولی صفایی دارد همیشه حبیب خدا بودن...
توی شکلک ها گل نذاشته بودید؟!
[گل][گل][گل][گل][گل]

خوش امدید خ/آ پرنیان!
سلامت باشید، منزل خودتونه. راحت باشین.

پرنیان جمعه 16 خرداد 1393 ساعت 20:57

بازم سلام
چه خوبه که نظرات وبلاگتون تاییدی نیستند.
این خیلی خوبه

اخمو شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 12:58

طوفان چشمها؟

یاد نوشته ای از خودم افتادم که چند سال پیش جایی درج کردم... گفته بودم به اندازه یک دریا گریه دارم.

حالا فکر کن کسی به اندازه یک دریا گریه داشته باشه اون هم طوفانی بشه. پناه بر خدا.

بعله. سونامیش بدتره حتی.

حسین سه‌شنبه 20 خرداد 1393 ساعت 14:43 http://www.shokrzadeh.ir

چشم هایش شروع واقعه بود؟ آسمانی درون آنها اون؟

همون.

حمید سه‌شنبه 25 شهریور 1393 ساعت 09:45 http://yahamid.blogfa.com

واقعاً نگاهتون به مردم. این طوریه؟ خب. من هم یکی از همون مردم. همه اش هم از اون طوفان حرف زدم و می زنم. آخه مرتبط با درسهامه. هم اون طوفان اولی و هم طوفان دومی که نوشتید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد