دل گیجه

مروری بر جهالت های یک مهندس تازه به دوران رسیده

دل گیجه

مروری بر جهالت های یک مهندس تازه به دوران رسیده

چای و ویندوز 8

یک روز ابری که سرت درد کند برای کار نکردن. حوصله کار نداشته باشی. کار هم حوصله ات را. سایت هم بالا نیاید به خاطر وب کانفیگ کوفتی. و یک لیست بلند بالا از کارهای مانده با آن پوزخند مسخره اش.
 و یک سکوت دلگیر در چند قدمی آدم هایی که کشتی هایشان هر کدام جایی به گل نشسته و با یک هدفون توی گوش، دور خودشان خط چین کشیده اند که کسی وارد نشود شاید این تنهایی حالشان را بهتر کند.
 و فن کامپیوتر صداهای عجیب غریب از خودش تولید کند که مثلا شوخی کرده باشد فضا را تلطیف کند. مسخره. 


و تو مانده باشی در حسرت اینکه الان توی یک حیاط سرد نشسته باشی زیر آفتاب. با یک استکان چای کنارت. و کمی اینترنت. و بزنی ویندوز 8 فاینال را دانلود کنی و حالش را ببری. اصلا همینجور چند ساعت میخکوبش باشی.
کشفش کنی و از این کشف یک جور حس تحول رخنه کند در وجودت. و بعد دلگرم شوی. مصمم تر شوی. به اینکه بزنی به خط اپلیکیشن نوشتن برای 8. گور بابای هر چی دندانپزشک که میخواهد اسناد بیمه اش را سیستماتیک کند.

اما نه چای هست توی یک حیاط سرد نه ویندوز 8. شاید نوشتن در یک جای خلوت و دنج آرام کند یک برنامه نویس بی حوصله را.