دل گیجه

مروری بر جهالت های یک مهندس تازه به دوران رسیده

دل گیجه

مروری بر جهالت های یک مهندس تازه به دوران رسیده

حرف حساب بهار



چند بار باید بگویم

که حرفی برای گفتن ندارد

بهار، 

بی تو؟!






پی‌نوشت ۱ : من اگر حرفی برای گفتن دارم، چون «تو» را دارم!


پی‌نوشت ۲ : بهار، سر ناسازگاری گذاشته با این دل بدصاحب. مدام ابر و باران میفرستد. طبیب حاذق به ضرس قاطع امضا کرده که باد و باران خوب نیست برای این دل سقیم.


پی نوشت ۳ : هنوز هم اینجا کنج معتمدی است که بیشتر از چند دست «کتاب چهره» و «به علاوه‌»ی جناب گوگل و باقی از این دست، دوستش میدارم!