ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
میبینی؟
مردم به همین یک ذره گرد و خاکی که به پا شده می گویند: طوفان!
همین مختصر شوری که به پا کرده شده نقل محافل.
هرجا میروی صحبت از باد توفنده ای است که چند روز پیش شهر را زیر و رو کرده.
آمار تخریب و آوار می دهند.
حق دارند بیچاره ها...
طوفان ندیده اند.
اگر فقط یک لحظه دچار چشمهایت می شدند...
سلام
شب تون بخیر
با اجازتون همه ی وبلاگتون را زیرو رو کردم! متن های زیبایی نوشته بودید.
البته بگم که من دارای وب یا وبلاگ نبودم تا براتون ادرس بنویسم و شما مهمان مان شوید نه اینکه از مهمان بدمان بیاید نه! مهمان حبیب خداست ولی چیکار میشه کرد وقتی خانه ای نداشته باشیم ولی صفایی دارد همیشه حبیب خدا بودن...
توی شکلک ها گل نذاشته بودید؟!
[گل][گل][گل][گل][گل]
خوش امدید خ/آ پرنیان!
سلامت باشید، منزل خودتونه. راحت باشین.
بازم سلام
چه خوبه که نظرات وبلاگتون تاییدی نیستند.
این خیلی خوبه
طوفان چشمها؟
یاد نوشته ای از خودم افتادم که چند سال پیش جایی درج کردم... گفته بودم به اندازه یک دریا گریه دارم.
حالا فکر کن کسی به اندازه یک دریا گریه داشته باشه اون هم طوفانی بشه. پناه بر خدا.
بعله. سونامیش بدتره حتی.
چشم هایش شروع واقعه بود؟ آسمانی درون آنها اون؟
همون.
واقعاً نگاهتون به مردم. این طوریه؟ خب. من هم یکی از همون مردم. همه اش هم از اون طوفان حرف زدم و می زنم. آخه مرتبط با درسهامه. هم اون طوفان اولی و هم طوفان دومی که نوشتید.