چشمهایم را نشسته ام. اما جور دیگر می بینم. دکتر گفت دور را نمیبینی. نسخه نوشت. عینک گرفتم. حالا دور را هم خوب میبینم؛ مثل نزدیک. اما نمیفهمد این دکتر. دوری تو را هیچ عینکی نزدیک نمی کند...
آخ جون. یه عینکی به عینکی های دنیا اضافه شد. دل من عینکی خنک شد:)
حالا بفهمید من به چه مصیبتی وبلاگ می نویسم. اون هم گاهی نیمه شب بدون روشن بودن چراغ خونه. با نور خود لپتاپ.
البته ریا نباشه عینک داشتم برای همان دور. منتها یکی لازم داشت بی اجازه برش داشت این شد که مجبور شدم یکی دیگه بخرم بعد مدتی! هنوز هم بدون عینک وبلاگ مینویسم و نمیفهمم شما چه مصیبتی میکشید! خدا ازتون قبول کنه!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
اللهم فَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
آمین یا رب العالمین.
آمین.
هنوز نمی دانم
کعبه دلت کجا پنهان است . . .
دلم طواف می خواهد . .
مُحرم که شوی، مَحرم میشوی!
آشنا بود.
همه جورش را می گویم.
حتی برچسب هایش
برای خودم هم آشنا بود! شاید جوهر قلمم را دستکاری کرده باشی
خوب بود
آخ جون. یه عینکی به عینکی های دنیا اضافه شد. دل من عینکی خنک شد:)
حالا بفهمید من به چه مصیبتی وبلاگ می نویسم. اون هم گاهی نیمه شب بدون روشن بودن چراغ خونه. با نور خود لپتاپ.
البته ریا نباشه عینک داشتم برای همان دور. منتها یکی لازم داشت بی اجازه برش داشت این شد که مجبور شدم یکی دیگه بخرم بعد مدتی! هنوز هم بدون عینک وبلاگ مینویسم و نمیفهمم شما چه مصیبتی میکشید! خدا ازتون قبول کنه!