دل گیجه

مروری بر جهالت های یک مهندس تازه به دوران رسیده

دل گیجه

مروری بر جهالت های یک مهندس تازه به دوران رسیده

تعمیرگاه

- به این می‌گویند :  اِن ویدیا شش هزار و خورده‌ای. تکنولوژی برتری که باعث می‌شود چشم‌های آدم دیگر قیری ویری نرود. عنقریب نه ماه بود کارت گرافیک پنچر شده بود. اما از آنجایی که هنوز کار می‌کرد من هم از رو نمی‌رفتم! این اواخر دیگر اول با ذغال گرمش می‌کردم بعد کامی را روشن می‌کردم، بعد صفحه آبی می‌شد، بعد مقدار متناسبی مشت و لگد سویش گسیل می‌داشتم، بعد صفحه سیاه می‌شد، بعد "دوباره راه اندازی"1اش می‌کردم، بعد گیر می‌کرد، بعد من هم کمی فح... (از اتاق فرمان اشاره می‌کنند ظاهرا اینجا خانواده رفت و آمد می‌کند) بله می‌گفتم. خلاصه بعدش هم که روشن می‌شد تصویر تا نیم ساعت دچار امواج هشت ریشتری بود. انگار که ارواح خبیثه از توی مانیتور عبور و مرور می‌کردند! خدا را شکر که عوض شد. ولی الان که دارم فکر می‌کنم می‌بینم آن بیچاره چیزیش نبود ها. حیف! به جان خودم هنور کار می‌کرد...

____

1. ری استارت سابق
 
- مردم ادعا می شود چیز حالیشان است. خوب معلوم است پاورش نمی‌کشد مهندس. هیچی. سوخت. توفیق اجباری برای ارتقای درجه. همین شد که یک هفته کامی نداشتم دیگه.
 
- من الان دارم با رَم خیلی گیگ با شما صحبت می‌کنم: تست می شود، الو 1 2 3...
 
 
نتیجه گیری اخلاقی: هیچوقت هوس بازی موتور سواری نکنید آن هم با کارت گرافیک ذغالی؛ که کار به اینجاها نکشد.

نظرات 18 + ارسال نظر
فاطمه جون قربونش بری شتری فراش شه!!!! پنج‌شنبه 17 مرداد 1387 ساعت 20:06

تو خجالت نمی کشی؟!
نکنه واسه همین نمی تونستی بیای دانشگاه؟
داشتی موتور سواری می کردی؟
نامرد بیا خونمون شیرینی بیار کشک بادمجان خور از ناکارونی حلزونی های تو که بهتره

همون قبلی پنج‌شنبه 17 مرداد 1387 ساعت 20:09

بی ادب
حالا دیگه کارت به جایی رسیده که نظر منو می خوای تایید کنی
حالا که این طور شد دیگه برات نظر نمی ذارم تا جیشرفت نکنی! اه کیبورد آزاده خرابه وگرنه من مقصودی نداشتم
سانسورش نکنی ااااااااااااا

بازم قبلی پنج‌شنبه 17 مرداد 1387 ساعت 20:15

دیدیم کسی نیست برات کامنت بذاره دلم سوخت بازم می نویسم
امروز من و زهرا و آزاده و عاطفه کلی پشت سرت گفتیم و خندیدیم عاطفه گفت تو دیگه فنا شدی!!!
چه حال می ده مجردی نمی دونی من و زهرا هر روز چه صفایی می کنیم
زهرا می آد خونمون در مورد سوپربلاک و inode و dentry و جدیدا هم در مورد شخصیت هایی مثل mem_dqblk (این جدید مال سهمیه بندیه اما نه از نوع بنزینیش اینقد کله نکنین سهمیه بندی همه جا هست!!! ) و خواهر ماردش! گل می گیم و گل می نویسیم نمی دونی چه حال می ده
تازه چند روزه داریم شجره نامه خانوادگی شون رو هم در می آریم!!!!!!!!

رجوع شود به کامنت های قبلی! پنج‌شنبه 17 مرداد 1387 ساعت 20:18

می گم خبری از این شتری نداری مرده زندس !!!
خوبی شتری اگه صدای منو داری جواب بده تو مگه تعهد نداری؟! نمی گی دکتر عزمی دلش برات یه ذره شده
ببخشید دیدیم فقط شتری رو می شه همین جا پیدا کرد گفتم یه حال و احوالی بکنم ایرادی که نداره؟!!!!!

همان!!!!! پنج‌شنبه 17 مرداد 1387 ساعت 20:22

گفتم حالا که حال شتری رو پرسیدم برای اینکه دوستان دلگیر نشن حال فتیله و تیله و زهرا رو هم بپرسم همگی خوبین؟ کارا چطور چیش می ره؟
می ژما (به ژان خودم تقصیر کیبورد آزادهس وگرنه من توپ توپم) از این به می آم همین جا حال و احوالتون رو می پرسم کامنتای این آلوچه هم زیاد می شه!!!!

ه پنج‌شنبه 17 مرداد 1387 ساعت 20:26

تصحیح می کنم در کامنت شماره 1 منظور از "شتری فراش شه" دعا برای عاقبت به خیری شتری نبود که حالا فراش مدرسه یا دانشگاه شه بلکه منظور فدا کردن شتری در پای بزرگان بود یعنی باید خونده شه "شتری فداش شه"
ببینید یه اشتباه تایپی چطور سرنوشت آدما رو عوض می کنه
همین شتری فکر می کرد یه روزی فراش شه نه بدبخت اومد درس بخونه که مهندس شه ولی .........

همان پنج‌شنبه 17 مرداد 1387 ساعت 20:29

لطفا وقتی کامنت من رو می خونید auto correction خودتون رو تیک بزنید!

همونم پنج‌شنبه 17 مرداد 1387 ساعت 20:59

حوصلم سر رفت وبلاگه تو هم که درش بازه منم که بی حیا
می خوام یه کم رمزی صحبت کنم ببینم این پروژه cfs تاثیری روت داشت یا نه
ugj l,trdj alh nv hlv hcn,h[ ]di? ;g ohk,hni v, uvq ld ;kl ih!!!!!!!!!!!
به کسی نگی چی گفتمااااااا

من برای شفات دعا میکنم. تو به درس خوندنت ادامه بده!

مهندس زهرا شنبه 19 مرداد 1387 ساعت 08:49 http://engineers.blogsky.com

وای.!!
تو داشتی بازی موتورسواری می کردی؟!
مگه قراره با موتور ببرنت؟!

نه عزیز دلم! من موتور سواری نمیکردم. یک بچه نیم قد آمده بود اینجا هوس موتور سواریش گرفته بود. ضمنا این قضیه مربوط میشود به نه ماه پیش. و الا من قرار است با شتر بروم!!

مهندس زهرا به فاطمه شنبه 19 مرداد 1387 ساعت 08:56

قربونت فاطمه جون.
من خوبم.تو چطوری یا موتوری؟

چه خبر؟بروبچ خوبن؟دانشگاه چه خبر؟استادا چی کار می کنن؟
...
(وقتی میبینی کامنت شخصیه چرا میخونی آخه؟
خوبه نوشتم به فاطمه.!!
خجالت بکش .با فسفوری یواش هم رنگش کن
)

مجهول!! شنبه 19 مرداد 1387 ساعت 12:30 http://silent63.blogfa.com/

منم رم خیلی گیگ میخوام.

بفرما یه قاشق بردار، قابل نداره!

نرگس خانوم یکشنبه 20 مرداد 1387 ساعت 08:08

میگم اینجا شده جولان گاه همکلاسی هاتا!!

نرگس خانوم یکشنبه 20 مرداد 1387 ساعت 08:09

راست میگن
به منم برمیخوره کامنتم بخواد تایید شه یا نشه ها!!

نرگس خانوم دوشنبه 21 مرداد 1387 ساعت 00:38

مهندس
راجع به html و php کتاب داری؟؟



نه. ولی اگه بخوای میتونی بری اینجا. هم کامل گفته هم زبانش خیلی ساده است:
http://www.w3schools.com

نرگس خانوم دوشنبه 21 مرداد 1387 ساعت 00:43

اگه میدونستی ادم چه لجش میگیره وقتی این پیغامه میاد که برو سوت بزن تا کامنتت تایید شه!!!




نرگس خانوم دوشنبه 21 مرداد 1387 ساعت 00:47

باز من این شکلکا رو دیدم دامنم ازدست برفت!!






چه موجودات خوشحالین!!

نرگس خانوم دوشنبه 21 مرداد 1387 ساعت 00:49

میگم این دوستت فاطمه خانوم چه باحاله!!!
از دوستاتون انگار فقط اینو نمیشناختم!!

نیکسا سه‌شنبه 22 مرداد 1387 ساعت 22:25 http://www.laki-joon.blogfa.com


یا الله نسوان محترم دانشگاه چارقد بکشن سرشون
با اجازه!
باهاث ختمتتون عارض شم که ما تا شیرینی کامی
جون نوتونو مزمزه نفرماییم از این حوالی تکان که چه عرض کنم تکان تکان هم نمی خوریم.
باهاث بگم آبجی خانم از شیرینی اولی که سردیت یعنی سر خوردن( به قول بچ محلا)
ما منتظریم کما کان.
در مورد این هندلی تون یکیشم ما داریم که آق داداش اون بخبخ می شه باهاث اینم بره ور دل اون کامی شما . . .
فعلا بثه ولی ما همین حواشی ایم . . . مواظب باشین پشت دیفال .!!!!

اوا ! ناغافل نیای پشت دیفال داداش؟! خوبیت نداره. از قدیم و ندیم گفتن آشت شور میشه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد