۱. آن پروژه کذایی تمام نشد، آقای ت. زنگ زد لیست اصلاحات دوم را داد. فقط خدا رحم کرد خودش بلند شد رفت مکه. با خیال راحت تری توی سروکلهی خودم میزنم.
2. یک مشکل عجیب غریب توی کد پیش آمده بود، هرچقدر سرچ کردم هیچ چیزی توی اینترنت درموردش پیدا نکردم. خیلی عجیب بود چون با توجه به اصل ِ "هر مشکلی بهش بربخوری حتما یک نفر قبل از تو در کل عالم بهش برخورد کرده" که بخصوص در برنامه نویسی خیلی بارز است، امکان نداشت که هیچ مطلبی راجع بهش در اینترنت موجود نباشد. تمام فرومها را زیر و رو کردم. خودم هم در چند تا فروم پرسیدم، کسی جوابی نداد. جاوا ران تایم بود. بعد از کلی کنکاش فهمیدم یک کد جاوا اسکریپت در صفحه هست که با آژاکس تولکیت خود مایکروسافت همخوانی ندارد. خلاصه بعد از سه روز پیاپی گشتن، یک مطلبی در موردش پیدا کردم و طرف هم دو خط نوشته بود که اصلاحش می کرد. باورم نمیشد بالاخره مشکل حل شده. گفتم مرام بگذارم، ایمیل بزنم از نویسندهاش تشکر کنم که مرا از این سرگشتگی نجات داد. ایمیل زدم. فردایش جواب داد:
Hey, no problem.
Sorry it took so long to find the solution.
It really is an incredibly stupid bug.
Sometimes programming is just a pain in the butt.
یعنی جمله آخر کشت منو از خنده! خیلی هم بیراه نگفت!!
3. این ویندوز سون هم مثل ماست سون خواص عجیبی دارد. البته من به هردویشان ارادت دارم. ولی نظرم به ماست سون نردیکتر است.
اگر هنوز هم از سیستم عامل مزخرفی مانند پنجرههای ویستا و یا سیستم عامل جاهلی همچون ایکس پی استفاده میکنید (در مورد لینوکس تخفیف قائل میشوم) دست از این گمراهی بشویید، به راه راست متمایل شوید و به استفاده از پنجرههای هفت رو بیاورید. هر آینه پنجرههای هفت لذتی به شما خواهد بخشید که آسایش آن جنون آسا در یک سپیده دم مسرت بخش در ژرفنای خیالتان رخنه خواهد کرد.
"زیباییها و پلیدیها" نوشته جورج ویندرسون آلوچه، صفحه 34
پی نوشت 1: بعدن تر در خواص این پنجرههای هفت بیشتر میگویم.
پی نوشت 2 : میخواستم چیزکی بنویسم در باب تعطیلی. ولی عجب گلی زد این عادل! اصلا چیز دیگرم نمیآید. باید همان جمله را مدام گفت و بر سر زنان به صحرا رفت تا مدهوش شد.
به مرورگر خود شک نکنید، این هم یه جور مرضه!
کدوم مرض آلوچه؟
اینکه یهو صفحه کامنت گشاد شد؟؟
بعله دیگه!
خواستم بگم چقد بدم میاد ازین وبلاگهایی که طرف توش 4تا اصطلاح تخصصی میاره که بگه که ما هم بللللللههه
ای بابا
گفتن نداره که
ما که میدونیم مهندسی
منم میخواستم بگم هستند وبلاگهایی که 4 تا اختصاص تخصصی رو برای این نمیارن که بگن ما هم بعله، بلکه میخوان خاطرات کامپیوتری و برنامه نویسیشون رو ثبت کنن، اصولا بستگی به نگاه خواننده داره این جور چیزا، و این که اگه سطحش نمیخوره خوب نخونه این وبلاگا رو !
:دی !
بابا خارجی



بابا ویندوز 7 دوست
بابا مهندس
حتما لازم بود جلوی جمع مارو تحقیر کنی که ویندوز اکس پی اورجینال خارجکی داریم؟؟؟؟
چشم
سون میگیریم خب
از سون از پاسیبل سون بگیر !!
خیلی ضایع است اگه بگم منظور اون جمله خارجی هه رو نگرفتم؟؟

خواهر
منم با جمله فردوسی پور حال کردم ها
ای ول
ببین جلوی جمع نمیتونم توضیح بدم بیا در گوشت بگم معنیش چی بود!
البته نگران نباش منم اولش نفهمیدم یعنی نمیدونستم کلمه آخر به این معنی هم به کار میره ضمن اینکه فکرشم نمیکردم چای نخوره پسرخاله بشه یارو! ولی کلا خیلی باحال بود.
چه حالی میده آدم اسپم -وار کامنت دونی افراد رو مورد حمله قرار بده

حملههههههههههههههههههههههه
اگه تونستی یه برنامه بنویسی که اسپم وار کامنت دونی رو مورد حمله قرار بده؟ اگه بنویسی یه بی ام و برات میخرم!!
خواستم سالگرد ازدواجتون رو هم در همین پست بدون عنوان تبریک عرض کنم
ایشالا همه جوونا
ممنون نرگس جان! ایشالاااااا
عزیزم


ازین به بعد زیاد به خودت فشار نیار
اگه سوالی تو کد ها پیش اومد یه زنگ به من بزنی حل میشه
پس خوبی بودن یه مهندس تو فامیل چیه؟؟
والا ، اگه از اول این کار کرده بودم این همه دور خودم نمیگشتم، بیشتر از این میگشتم ! :دی
اولا سلااااااااااااااااام
دویوما دلم می خواد بیارمت یعنی ببرمت دانشگاه وزینمون با یکی از اساتید ماه آشنات کنم. وقتی جلوش از هر پنجره ای حرف بزنی فقط با یک نگاه از نزدیکترین پنجره میندازتت بیرون. کلا نظرش اینه که خدا یکی سیستم عامل هم یکی که معلومه چیه دیگه. بس هم که ماهه هر دفعه بهش امیدواری میدم که خب شاید یه روز جدیتر به خانه کشی از دیار پنجره ها فکر کردم و وی ام ور را به خدایش سپردم.
ایضا تبربکات صمیمانه بابت این همه کااااااااااار. انشالا یه ناهار مزاحم میشیم که شیرینی رو راحت بدی
این کامنته یا پست؟
علیک سلام
چطورتری؟
باشه، حیف که لینوکسه، و الا بارش میکردم!
سلامت باشی، شما باش حالا، زحمتت میشه این همه راه بیای ما خونه نباشیما من خودم میارم شیرینی رو دم خونتون ایشالا :دی
ازدواج؟
لی لی لی لی؟؟؟
چی شد؟
ازدواج چیه؟ چی میگی؟ خوبی؟




آخ جون بلاگ اسکای اینجا (یرای پاسخ) از این شکلکا گذاشته خداخیرش بده
این جوابش باحال بودا
تو هم ولو شدی رو زمین نه؟
میدونستم ما خیلی به هم شباهت داریم!
منم یه بار تو aminu3 مشکل پیدا کرده بودم بعد ایمیل زدم بهشون مشکلمو گفتم بعدش فکر می کردم ربات جواب میده بعد دیدیم نه یه آقایی به نام jason جواب منو داد. کلی سوژه ی خنده شده بود تو مدرسه :))
البته بنده خدا خیلی کمکم کردا . ولی کلا با حال بود
شماره جیسون رو بده ببنیم
مگه خودش خواهر مادر نداره؟
اعیاد بر شما مبارک
بر شما نیز
ممنون
پاسخ به پاسخ کامنت سوم:

خیلیم کلاسش میخوره
خیلیم دلتون بخواد که وبلاگتونو ببینه
پاسخ به پاسخ به پاسخ کامنت سوم:
باشه قرمز نشو!
آلوچه جان

نمیشه یه شرط آسون تر بذاری برای رسیدن به
" بی ام و"؟؟
نه دیگه نمیشه
بد نیست در ازای هر 20 کامنت که برات میذارم لطف کنی یه کامنت از خودت در کنی
ما کیلویی حساب میکنیم هنوز یه کیلو نشده
مردم کلاسشون رفته بالا احوال نمی پرسن :دی
اوه شما اون کلاس پایینی هستی؟ ندیدمت ببخشید
من که دم و دیقه دارم احوال میپرسم، دیگه روم نمیشه بیام تو کوچتون، اهالی محل میشناسنم دیگه خوب نیس
ایام مبارکتان
ممنوتان
عیدت مبارک عروس گلم

عیدیت محفوظه
به جون خودم
بذار تو جیب پشتی اشتباهی نره جایی
تو ماشین رختشویی نندازی شسته شه؟
۱- من به این نتیجه رسیده ام که پروژه اگر فی نفسه مشکلی هم نداشته باشد و همه چیز روی روال باشد هم، به محض اینکه دست شما و تیم تان بیفتد درب و داغان می شود و یک چیز قراضه ای می شود که حتی رساندنش به نقطه صفر اولیه هم امکان پذیر نیست.
این البته نظر اینجانب است.
با مکه و مدینه و تور اروپا رفتن هیچ کسی هم درست بشو نیست.
نتیجه تان در خور تامل است ولی نکته اینجاست که فی نفسه پروژه های فی نفسه مشکلدار میگیرد به پای ما
۲- خب جمله آخر رو ترجمه کن ما هم بمیریم از خنده اگر راست می گویی
بعد یعنی رییس ماکروسافت بهت ای میل زده بود؟
خود بیل؟
نه کلنگ
۳- از سیستم عامل ایکس پی استفاده می کنم.
با تشکر
جاهل
خدا شما را هرچه زودتر هدایت کناد
پی نوشت ۱: لازم نکرده
پی نوشت ۲: می گم لطفا تا صحرا رفتید و مدهوش شدید، دیگر برنگردید. همانجا بمانید لطفا.
باشه فقط لپتابمو میبرم ازاونجا بتونم آپ کنم اشکال که نداره؟
لایک به چهارمین کامنت از بالا
چهارمی از چپ یا راست؟